هنرمندی که زبان جنوب شهر را به صحنه تئاتر آورد
تاریخ انتشار: ۱۰ آذر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۲۰۰۵۷۵
اسماعیل خلج، نویسنده، بازیگر و کارگردان پیشکسوت تئاتر، از داوران بخش نمایشنامهنویسی دومین جشنواره میراث فرهنگی است که از هشتم تا دهم آذر به میزبانی شهر قزوین در حال برگزاری است.
«حالت چطوره مش رحیم»، «گلدونه خانم»، «جمعهکشی»، «قمر در عقرب» و «شبات»، تعدادی از نمایشنامههای این هنرمند به شمار میروند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
تلفیق زبان و ادبیات مردم کوچه و بازار در نوشتههای خلج، آثار او را با نام نمایشنامههای «قهوهخانهای» مشهور کرد؛ ادبیاتی که از زبان عامه مردم بهرهمند شده است، اما نمیتوان آنها را عامیانه خواند.
او علاوه بر نوشتن، بازی در آثار سینمایی و تلویزیونی و همچنین کارگردانی تئاترهایی چون «از نو شکفتن و مرگ»، «زیبا» و «۷نمایش کوتاه» را نیز در کارنامه پربار هنری خود ثبت کرده است.
در حاشیه دومین جشنواره میراث فرهنگی، با او گفتوگویی کوتاه درباره شیوه و سبک نگارش نمایشنامههایش انجام دادهایم که میخوانید.
علاقه به نوشتن پس از گرفتن نمره ۲۰
خلج با اشاره به شروع فعالیت تئاتریاش گفت: «کلاس چهارم دبستان و ۱۱ ساله بودم که با یکی از دوستانم به سینما نور و سینما داریوش امیریه میرفتیم و پس از آن، در بنبستی در خیابان غفاری، فضایی آماده میکردیم و فیلمهایی را که به تماشا نشسته بودیم، برای بچهها به شکل نمایشی تعریف میکردیم. این شاید اولین جرقههای بازیگری در وجود من بود.»
او درباره چگونگی نویسنده شدنش هم توضیح داد: «علاقه من به نوشتن باعث شد تا در کلاس هشتم با موضوع انشایی که معلممان مطرح کرده بود، نمایشنامهای چهار پردهای بنویسم. قرار بود تنها یک پرده آن را در کلاس بخوانم، اما با استقبال معلم، هر چهار پرده را خواندم و نمره ۲۰ گرفتم و علاقه به نوشتن نیز برای من از آن زمان بیشتر شد.»
این هنرمند افزود: «درواقع از همان دوران نوجوانی به نگارش و اجرای تئاتر میپرداختم تا وقتیکه از سال ۱۳۴۸ وارد کارگاه نمایش شدم و با همراهی دوستانم گروه تشکیل دادیم و تئاتر برایمان جدیتر شد. البته پیش از آن نیز در کاخ جوانان نمایش را به شکل جدی دنبال میکردیم. اما حضور در کارگاه نمایش، شکل دیگری از حضور در عرصه تئاتر را برایمان رقم زد.»
زبان مردم کوچه و بازار
این نویسنده تئاتر با بیان اینکه نگارش نمایشنامههای ایرانی را از سال ۱۳۴۸ آغاز کرده است، گفت: «من از آن زمان به بعد، نزدیک به ۵۰ نمایشنامه به نگارش درآوردم و ۴۰ اثر را کارگردانی کردم.»
خلج درباره زبان و ادبیات به کاربرده در نمایشنامههای خود توضیح داد: «نمایشنامههای من همگی با ادبیات قهوهخانهای نوشته نشدهاند، اما زبان اکثر آنها زبان جنوب شهری است و فضاهای متفاوتی از خانه، بازار، خیابان و ... را شامل میشود. از روزهای آغازین تشکیل گروه نمایشیمان، گاهی اعضای گروه را به کوچه و خیابان میفرستادم و از آنها میخواستم دو صفحه برای من دیالوگ آدمهای کوچه و بازار را عین آنچه شنیدهاند، روی کاغذ بنویسند و همراهشان سر تمرین بیاورند. خاطرم هست، روزی تمامی یادداشتهایی را که به دستم رسید، پاره کردم و به همکارانم یادآور شدم که تنها میخواستم به شما بیاموزم، فضا، نوع صحبت و بیان افراد جامعه با یکدیگر چگونه خواهد بود و من روی صحنه به چه نوع بازی و کارگردانی میاندیشم.»
نمایشنامههایی که کهنه نخواهند شد
این هنرمند گفت: «با این دیدگاه و توجه به فضای اطراف شما با تماشای هر اتفاق بیرونی در جامعه، گویی در حال تماشای یک نمایش هستید. این تمرینی است تا کارگردانی، بازیگری و نویسندگی را به خوبی فرابگیرید؛ کاری که من برای نگارش نمایشنامهها و کارگردانی آثارم به آنها توجه میکردم.»
او درباره دلایل ماندگاری و علاقه کارگردانها به اجرای برخی از نمایشنامههای ایرانی با وجود گذشت سالهای زیادی که از زمان نگارششان میگذرد، افزود: «زمانی که نمایشی با مضمونی ایدئولوژیک نوشته شود، شاید برای دوران خاصی روی صحنه باشد اما هنگامی که در نوشتن، ابعاد انسانی یک اثر مورد توجه قرار بگیرد، متنی ماندگار که همواره میتوان برای اجرا به آن مراجعه کرد، خواهیم داشت.»
اسماعیل خلج ادامه داد: «درواقع اگر به موقعیت و شرایطی که مرتبط با همه گروهها و اقشار جامعه باشد، اشاره داشته باشید، نمایشنامه شما در همه زمانها قابل گفتوگو و بحث خواهد بود و د یگر دچار گذشت زمان و کهنگی نخواهد شد.»
۲۴۵۲۴۵
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1843261منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: نمایشنامه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۲۰۰۵۷۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
جزئیاتی جالب درباره دنیای پرزرق و برق و باشکوه بازیگری بهرام افشاری
آفتابنیوز :
نمایش «چه کسی جوجه تیغی را کشت» به نویسندگی و کارگردانی بهرام افشاری و بازی افشاری و تینو صالحی تا ۲۱ اردیبهشت ماه در پردیس تئاتر شهرزاد روی صحنه است. این اثر نمایشی که در دور جدید اجراهای خود با استقبال مخاطبان روبهرو شده قرار است به زودی در شهر اصفهان نیز اجرا داشته باشد. محدثه واعظی پور منتقد و فعال رسانهای یادداشتی درباره این اثر نمایشی نوشته و به ویژگیهای نمایش افشاری که این روزها تبدیل به ستاره پولساز سینما نیز شده، پرداخته است.
در این یادداشت آمده است:
«عشق به بازیگری و دنیای سینما، دستمایه ساخت فیلمهای مختلف و طرح روایتهای متنوع بوده است، این عشق سودایی که بسیاری را درگیر و مهمتر از آن سرخورده کرده، موضوع اصلی نمایش «جوجه تیغی» به کارگردانی بهرام افشاری بازیگر تئاتر و سینما بود، نمایشی که بر اساس مونولوگ پیش میرفت و افشاری، راوی آن، زندگی شخصی و تجربههای خود را با قصه و خیال در هم آمیخته و داستان جوانی شهرستانی را روایت میکرد که عشق به بازیگری او را به تهران و پشت صحنه سینما آورده است. اواخر دهه ۹۰، وقتی «جوجه تیغی» روی صحنه رفت، افشاری بازیگر شناخته شده تئاتر بود، اما مثل امروز در سینما محبوب، مشهور و پولساز نبود. آنهایی که نمایشهای «دیابولیک: رومئو و ژولیت» (آتیلا پسیانی) یا «پاییز» (نادر برهانی مرند) و «دن کاملیو» (کوروش نریمانی) را دیدهاند، او را به خاطر میآورند. بازیگر همنسل نوید محمدزاده و هوتن شکیبا که حضورشان در تئاتر، مژده تولد نسلی تازه را میداد. بازیگرانی مستعد که تئاتر، خانه اصلیشان بود، اما بالاخره کشف شدند و مقابل دوربین رفتند.
افشاری، به خاطر ویژگیهای ظاهریاش اغلب در نقشهای کمدی و فضاهای طنزآمیز روی صحنه میرفت، صدای خوب، قدرتش در بداههگویی و انعطاف بدنیاش کمک میکرد تا برای خنداندن تماشاگر، دست به هر ترفندی بزند و بازیگر شیرینِ روی صحنه باشد. اگر چه نقش جدیاش در «دیابولیک: رومئو و ژولیت» نشان داد میتواند سیمای جوان بذلهگو و طناز را تغییر دهد.
موفقیت «جوجه تیغی» بیش از قصه سادهاش، به روایت صمیمی و سرراست افشاری مربوط میشد. او که بر متن تسلط کامل داشت، با دستی باز، شوخی میکرد، از تماشاگر خنده میگرفت و در لحظاتی، احساسات او را درگیر میکرد. در فاصله اجرای «جوجه تیغی» تا «چه کسی جوجه تیغی را کشت؟» افشاری، در سینمای ایران چند فیلم کمدی پر سر و صدا و پرفروش بازی کرده است. او در «فسیل» (کریم امینی)، تنها یک کمدین پولساز نیست، بلکه سعی کرده به شخصیت اسی، جوان آس و پاس و سادهدل پایین شهری، شیرینی و ملاحت بدهد. از میان انبوه بازیگران کمدی چند سال اخیر، افشاری در «فسیل» طراوتی دارد که اگر خودش مدام آن را در سینمای تجاری خرج نکند، برای تماشاگر دوست داشتنی و تازه است.
طبیعی است که سینمای کمدی، انبوهی نقش مشابه اسی به او پیشنهاد کند، اما مقاومت در برابر دستمزدهای وسوسهکننده عمر بازیگری افشاری را تضمین میکند. نکتهای که به نظر میرسد، یکی از دغدغههای شکلگیری «چه کسی جوجه تیغی را کشت؟» است. در این نمایش، افشاری، مانند «جوجه تیغی» خودش را نقد کرده و در معرض داوری قرار میدهد. این رویکرد جسورانه، هوش بازیگری را نشان میدهد که فردای حرفهاش را در وضعیت سرخوشانه امروز، نمیبیند. او در این نمایش، نقش بازیگری را بازی میکند که دوره طلایی حرفهاش را پشت سرگذاشته و در مسیری که طی کرده، گرفتاریهای فراوانی داشته است. برای آنکه روایت ملالآور نشود، افشاری، بخشی از بار قصه را روی دوش همبازیاش تینو صالحی قرار داده است.
تعامل و بده بستانهای آنها خوب از کار درآمده و ایده ارجاع به گذشته و نمایش «جوجه تیغی» تمهید مناسبی برای رفت و برگشتهای قصه و انرژی گرفتن از آن نمایش است. «چه کسی …» متلکهای سیاسی و تکهپراکنیهای اجتماعی بیشتری نسبت به «جوجه تیغی» دارد، اما همه جذابیت نمایش به خاطر ترسیم این بازجویی و نقد بازی قدرت نیست. «چه کسی...» باز هم درباره بازیگری است، درباره سودایی که بر خلاف تصویر پرزرق و برق و باشکوهش، میتواند ویران کننده باشد و برای بهرامِ نمایش «چه کسی...» این گونه بوده است. افشاری با پیش کشیدن پای شبکههای اجتماعی، نقض حریم خصوصی و مسائلی از این دست، جامعه را نقد و با بازیگرانی که سرنوشتشان، از این طریق، تغییر کرده همدلی میکند.
برای افشاری به شهادتِ «چه کسی …»، دنیای بازیگری هنوز فریبنده و جذاب است. رویاهای او همچنان روی صحنه جان میگیرند و مهرش به مردم (مخاطبانش) را آنجا حس میکند. او در این نمایش، بیش از آنکه بخواهد نماد هنرمند یا بازیگر ممنوعالکار باشد (که هست)، شبیه خودش است، خودش را در مواجهه با مأموران نظارت کننده قرار داده و به جلسه بازجویی خودخواستهای تن داده تا به تماشاگر یادآوری کند، ترسها و تردیدهای یک ستاره، غیرقابل باور نیست.
«چه کسی جوجه تیغی را کشت؟» درباره زوال دوران ستارههاست، درباره ترس از مواجه شدن با جهانی که بازیگر، دیگر در آن شناخته شده و محبوب نیست. تصویری از مواجهه عقل و عشق و جهان پر اضطراب هنرمند، پس از افول جایگاهش. همان طور که «جوجه تیغی» میتواند بارها دیده شود و روایتی درباره امروز باشد، «چه کسی …» هم این ویژگی را دارد، چرا که قصه شهرت و پایان آن رنگ تکرار و کهنگی نمیگیرد.
منبع: خبرگزاری مهر